English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
bisque U امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
magic number U امتیاز لازم برای قهرمانی
try for point U تلاش برای کسب امتیاز
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
boundary U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
hand U تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
handing U تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
boundaries U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
rugby point U 3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
steal U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
steals U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
lawn bowling point U یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
chartered U امتیاز
chartering U امتیاز
charters U امتیاز
run U یک امتیاز
charter U امتیاز
crediting U امتیاز
credits U امتیاز
leases U امتیاز
lease U امتیاز
plus U امتیاز
concession U امتیاز
runs U یک امتیاز
point U امتیاز
franchises U امتیاز
franchise U امتیاز
francs U امتیاز
franc U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
prominence U امتیاز
prerogatives U امتیاز
prerogative U امتیاز
credit U امتیاز
game bird U یک امتیاز
credited U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
royalty U حق امتیاز
rectums U امتیاز
rectum U امتیاز
distinctions U امتیاز
distinction U امتیاز
upper hand U امتیاز
ads U امتیاز
ad U امتیاز
advantage U امتیاز
scorelines U خط امتیاز
scoreless U بی امتیاز
royalties U حق امتیاز
privilege U امتیاز
concessions U امتیاز
pre eminence U امتیاز
priviege U امتیاز
prominency U امتیاز
pas U امتیاز
licenses U امتیاز
licences U امتیاز
licence U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
act of grace U امتیاز
scored U امتیاز
scores U امتیاز
score U امتیاز
outpoint U برنده با امتیاز
differentia U وجه امتیاز
decisions U برنده با امتیاز
match point U اخرین امتیاز
oddest U امتیاز دادن
precedence U امتیاز سابقه
magna cum laude U با امتیاز زیاد
go-ahead U امتیاز برتر
odder U امتیاز دادن
insurance U امتیاز مطمئن
chalk up U کسب امتیاز
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
aces U امتیاز سرویس
privileged U دارای امتیاز
grantee U صاحب امتیاز
patented U امتیاز نامه
field privilege U امتیاز فیلد
headstart U امتیاز در شروع
precedency U امتیاز سابقه
worst- U امتیاز اوردن
game point U امتیاز پایانی
worst U امتیاز اوردن
foot score line خط امتیاز انتهایی
decision U برنده با امتیاز
preferential U امتیاز دهنده
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
ace U امتیاز سرویس
maritime lien U امتیاز دریایی
converting U امتیاز گرفتن
loss on points U باخت با امتیاز
concessioner U صاحب امتیاز
patent U امتیاز نامه
convert U امتیاز گرفتن
licence owner U صاحب امتیاز
converted U امتیاز گرفتن
law of advantage U قانون امتیاز
concessionary agreement U امتیاز نامه
patents U امتیاز نامه
concessionaire U صاحب امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
perfect score U امتیاز کامل
match points U اخرین امتیاز
set point U اخرین امتیاز
odd U امتیاز دادن
love U امتیاز صفر
loved U امتیاز صفر
loves U امتیاز صفر
concession deed U امتیاز نامه
scoreless U بدون امتیاز
converts U امتیاز گرفتن
awarding of points U امتیاز دادن
privileged U امتیاز دار
score sheet U برگ امتیاز
win on points U پیروزی با امتیاز
double figures U امتیاز دو رقمی
patenting U امتیاز نامه
brassage U حق امتیاز سکه زدن
in the hole <idiom> U امتیاز پایین صفر
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
To keep the score. U حساب امتیاز رانگاهداشتن
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
indult U اجازه نامه امتیاز
point U درجه امتیاز بازی
privileged U دارای امتیاز یا حق ویژه
To gain an advantage. U کسب امتیاز کردن
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
burns U امتیاز گرفتن از حریف
decisions U برنده کشتی با امتیاز
ice U امتیاز سرنوشت ساز
decision U برنده کشتی با امتیاز
To score points. U امتیاز آوردن ( ورزش )
burn U امتیاز گرفتن از حریف
bowled for a duck U باختن بازیگر بی امتیاز
patented U دارای حق امتیاز امتیازی
service ace U امتیاز سرویس تنیس
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
software license U امتیاز نرم افزار
ahead U دارای امتیاز بیشتر
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
set point U اخرین امتیاز بازی
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
down U عقب افتادن در امتیاز
double bogey U دوبار کسب امتیاز
point spread U امتیاز قابل انتظار
patent U دارای حق امتیاز امتیازی
patenting U دارای حق امتیاز امتیازی
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
deciding U امتیاز سرنوشت ساز
equaliser U امتیاز مساوی کننده
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
tallying U کسب یا ثبت امتیاز
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com